کد قالب کانون پناه بردن به خدا در زندگی (1)

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان کانون فرهنگی وهنری کریم اهل بیت شهر سلامی و آدرس kanoonemamhassan24.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 232
بازدید دیروز : 28
بازدید هفته : 1254
بازدید ماه : 14190
بازدید کل : 40945
تعداد مطالب : 2939
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

نویسنده : مهدی احمدی واکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 1 تير 1403

 


1- محدودیت‌ها و خطرپذیری انسان در برابر حوادث
انسان محدود و خطرپذیر است، یعنی ده، پانزده تا اصل نوشتم که این‌ها قبل از حسد بوده (1:42)، انسان محدود است. انواع مرض‌ها از کنار آدم رد می‌شود، ممکن است متوجّه نشود، ما یک سفری که مثلاً در آن صد کیلومتر می‌خواهیم راه برویم، این صد کیلومتر سوار ماشین می‌شویم، وقتی رسیدیم، فوقش اگر متوجّه بشویم، می‌گوییم الحمدلله سالم رسیدیم، ولی در این صد کیلومتر چند بار این لاستیک‌ها چرخید؟ صد کیلومتر را تقسیم کنید، ضرب کنید به چهار تا لاستیک، هر لاستیکی در هر ثانیه‌، یا دقیقه‌ای چند دفعه‌ای چرخید؟ و هر دفعه که این لاستیک می‌چرخد، ممکن است لاستیکش بترکد و یکی از چرخ‌ها ما را سرنگون کند.
هر نفسی که می‌کشیم، ممدّ حیات است و چون برمی‌گردد، مفرّح ذات است، پس در هر نفسی دو نعمت موجود و بر هر نعمتی شکری واجب. از دست و زبان که برآید، کز عهده‌ی شکرش به درآید. این مال سعدی است.
امام صادق چه می‌گوید؟ امام صادق علیه السلام می‌فرماید که: در هر نفسی چند هزار نعمت است. سعدی به دو تایش اشاره کرده که نفس که می‌رود، این باعث می‌شود که من زنده بمانم، چون برمی‌گردد، باعث می‌شود که بتوانم نفس بکشم، پس در هر نفسی دو نعمت است، این سخن سعدی است. امام صادق می‌فرماید: «فی کل نفس آلاف نعمه»، در هر نفسی. بنده اینجا نشستم، این برگ کوچک زیر پای من به گردن من حق دارد. این برگ، چرا؟ چون من اکسیژن می‌گیرم، کربن می‌دهم، این گیاه کوچولو یا بزرگ کربن می‌گیرد، اکسیژنش می‌کند.
همه‌ی ما یک تصفیه‌خانه‌ی باعظمتی زیر پایمان است به نام خاک، آب زباله را می‌گیرد، چند متری‌اش آب زلال بیرون می‌دهد، این‌ها نعمت نیست؟! تصفیه‌خانه‌ای که هیچ وقت خراب نمی‌شود، موتورش از کار نمی‌استد، برق نمی‌خواهد، خرج ندارد، زحمت ندارد، یعنی راجع به هر چیزی. این زانوی ما یک چیز ساده‌ای است، شانزده تا تخصّص دارد، کف دست یک تخصّص دیگر دارد، بازو یک تخصّص دیگر دارد، صدها تخصّص روی یک بدن. انسان غرق در خطرات است، انسانی که این همه محدودیت دارد و این همه خطر او را تهدید می‌کند، نیاز به این دارد که به یک کسی، به چیزی پناه ببرد، حالا آن چیز چه کسی باشد.
مسئله‌ی دیگر این‌که خطر از هر سو وجود دارد، پولدارها فکر نکنند که اگر پول داشته باشند، خطر سراغ آن‌ها نمی‌رود، باسوادها فکر نکنند که مدرکشان فلان مدرک باشد، خطر سراغ آن‌ها نمی‌رود، خطر از هر سو هست، «مِنْ حَیْثُ لَمْ یَحْتَسِبُوا» (حشر/ 2) در قرآن داریم، هم رزق از راهی است که آدم باورش نمی‌آمد، گاهی یک چیزی قسمت یک کسی می‌شود، خودش هم حساب نکرده باشد. قرآن می‌فرماید که: «یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ» (طلاق/ 3)، از راهی که تو فکرش را نمی‌کردی، خدا این هدیه را به تو داد، یک آیه دیگر داریم، از راهی که فکرش را نمی‌کردی، خدا این بلا را قسمت تو کرد، پیش‌بینی نمی‌کردی، بنابراین نگو من برنامه دارم، مدیریت خواندم، فوق لیسانس چی هستم، آیت الله ام، هر چی هستی، یک خطر از یک جایی می‌آید، گاهی آدم یک کلمه‌ای می‌گوید، خودش با همین کلمه‌ی ساده، خودش آبروی خودش را می‌ریزد، یک کلمه‌ای می‌گوید که به هیچ جوری نمی‌شود دیگر جمعش کرد. پس ببین اصل اوّل:
1- انسان خطرپذیر است؛
2- اصل دوّم، خطرهایی هست که نمی‌شود بگوید با علم و رشوه و پول و … حل می‌کنم.
3- سوّم، جز پناه بردن به خدا راه دیگری هم نیست، «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ» (ناس/ 1)، «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ» (فلق/ 1)، باید به خدا پناه برد، به چیزهای، به کس‌ دیگر حباب است، این هم حبابی است که روی آب است، این هم آبی است که روی کف است.
– پناه دهنده حقیقی است، نه مصنوعی. خیلی‌ها می‌گویند: آقا این پناه ببر به او، یعنی با این شرکت اگر شریک شوی، با این گروه اگر رابطه برقرار کنی، با این آقا اگر فامیل بشوی، مشکلت حل می‌شود. هیچ کسی نمی‌تواند مشکل انسان را حل کند.
– پناهنده باید سه تا شرط داشته باشد: هم بداند، هم بخواهد، هم بتواند. بداند، بخواهد، بتواند. به چه کسی پناه ببریم که هم می‌داند، هم ما را دوست دارد، «رَبِّ الْعَالَمِینَ» (فاتحه/ 2) هست، «الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ» (فاتحه/ 3) هست، «مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ» (فاتحه/ 4) است.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: درسهایی از قرآن
برچسب‌ها: قرآن شناسی